پسرنازم دیگه بزرگ شده .وای این لباس قرمزتو خیلی دوست دارم.اخه خیلی ناز میشی مامانی .پسرم رفته بودیم خونه مامان بزرگ من که شب مریض شدی و ما مجبور شدیم بریم بیمارستان.ولی پسرم انقدر مقاومه که خدا روشکر هیچ مشکلی نداشت و ما تقریبا ساعت 5 صبح بود که برگشتیم خونه اینم چند تا عکس از اون شب که شما ده ماهه هستی پسرم تو ده ماهگی اولین بار مبل رو تو خونه مامان جونی گرفتی و راه افتادی . وای عزیز مامان نمیدونی چقدر ذوق زده شده بودم.انقدر که ناز راه می رفتی تو ماه یازدهم و ده ماهگی تمام پله ها رو هم بالا رفتی . انقدر هم برای اولین بار تند بالا می رفتی!فکر کنم مثل خودم خیلی عجولی اینم چند تا عکس چند روز بعد  ...